×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم
× =text/java src=http://onib.ir/fa/lastnews.php?n=5/
×

آدرس وبلاگ من

elhammer30.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/elham mer30

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ????? ????? ??? ????

داستان جالب وخواندني




در روزگار قديم، پادشاهى سنگ بزرگى را که در يک جاده اصلى قرار داد. سپس در گوشه‌اى قايم شد تا ببيند چه کسى آن را از جلوى مسير بر می‌دارد. برخى از بازرگانان ثروتمند با کالسکه‌هاى خود به کنار سنگ رسيدند، آن را دور زدند و به راه خود ادامه دادند. بسيارى از آن‌ها نيز به شاه بد و بيراه گفتند که چرا دستور نداده جاده را باز کنند. امّا هيچيک از آنان کارى به سنگ نداشتند.

سپس يک مرد روستايى با بار سبزيجات به نزديک سنگ رسيد. بارش را زمين گذاشت و شانه‌اش را زير سنگ قرار داد و سعى کرد که سنگ را به کنار جاده هل دهد. او بعد از زور زدن‌ها و عرق ريختن‌هاى زياد بالاخره موفق شد. هنگامى که سراغ بار سبزيجاتش رفت تا آن‌ها را بر دوش بگيرد و به راهش ادامه دهد متوجه شد کيسه‌اى زير آن سنگ در زمين فرو رفته است. کيسه را باز کرد پر از سکه‌هاى طلا بود و يادداشتى از جانب شاه که اين سکه‌ها مال کسى است که سنگ را از جاده کنار بزند. آن مرد روستايى چيزى را می‌دانست که بسيارى از ما نمی‌دانيم! �هر مانعى = فرصتى�

| |

 

جمعه 23 دی 1390 - 1:27:09 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


عجيب ترين دانستني هاي دنيا


آسوده بخوابید تا زیباتر شوید


پنج سوال كه زنها نبايد از مردها بپرسند(طنز)1


آیا می دانستید از گوشه و کنار جهان


اندازه گيري ميزان هوش


با كسب رخصت از جناب كنكور


خلاقيت و رياضيات


دانشگاه رفتن به دردسرش مي‌ارزد؟


تو همانی که می اندیشی


چای نوشیدنی بسیار مفید در تمامی فرهنگ ها


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

42817 بازدید

7 بازدید امروز

5 بازدید دیروز

33 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements